-
روزگارتان بهاری باد!
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1384 23:32
نو بهار است درآن کوش که خوشدل باشی که بسی گل بدمد باز وتو در گل باشی من نگویم که کنون با که نشین وچه بنوش که تو خود دانی اگر زیرک وعاقل باشی!
-
حلاج چنین گفت
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 23:46
کدام نقطه زمین تو خالی است که خلق ترا در آسمان میجویند؟ من خود آن شده ام که او را دوست می دارم آن کس هم که او را دوست می دارم من است! ما چون دو روح که در یک بدن در آمده باشند به هم آمیخته ایم از این رو چون مرا بنگری گویی او را دیده ای! وچون اورا بنگری گویی ،هر دو را دیده ای!
-
؟
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1384 22:51
؟
-
همت بلند
یکشنبه 7 اسفندماه سال 1384 22:17
نقل است در بغداد دزدی را به دار آویخته بودند ، " جنید " برفت و پای او بوسه داد، از او دلیل آن کار پرسیدند که گفت : هزار رحمت بر وی باد که در کار خود ، همت بسیار داشت تا بدانجا که سر بر سر این کار نهاد
-
قمار عشق
یکشنبه 7 اسفندماه سال 1384 22:12
چون هر دو او را دوست داشتیم قرار گذاشتیم به خاطر او قاب بازی کنیم تا هرکس ببازد دل از مهرش بر گیرد . بازی یر هیجانی بود وهمه دختران آشنا که شاهد بودند مدت ها داستان آنرا همه جا باز گفتند. اول او نشان – کیکلوب-آورد که از بازی های برنده بود. اما من نشان – سولون – آوردم که از آن برنده تر بود. بعد او نشان – کالیبوس- آورد....
-
ایثار
جمعه 5 اسفندماه سال 1384 22:10
آنگاه زنی با حقه ای از مر مر که از عطر بسیار گران بهایی یر بود به نزد عیسی (ع) آمد وآن عطر را بر سر او ریخت وچون مریدانش این بدیدند خشمگین شده گفتند این همه بیهوده از دست رفت- زیرا ممکن بود این عطر به قیمت گزاف فروخته شود ووجه آن میان بینوایان یراکنده گردد- عیسی دریافت و به ایشان گفت دست از این زن بدارید واو را...
-
امتحان عاشقی
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1384 22:44
عشق با ساقه سنبل بر سرم زدو فرمان داد که بدنبالش بشتابم. دوان دوان متعاقب یکدیگر از سیل ها ی خشمگین وجنگل ها ویرتگاه ها عبور کردیم. عرق از سر وروی من جاری شد .قلبم چنان میزد که نزدیک بود درهم شکند.چیزی نمانده بود که جان سیارم. آن وقت عشق بال های لطیف خود را بالای سرم به اهتزاز در آورد وگفت: بس است تو لایق عاشقی نیستی!.
-
حسین(ع)
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1384 15:53
شاید هیچ سوگواره ای در جهان چون عاشورا نباشد . هم ریشه آن وسیع وهم بنیان آن محکم وهم آنکه بزرگداشت این حماسه عظیم است . هر چند عنوان حماسه شاید از عظمت آن بکاهد ولی قاموس فرهنگ بشری در خور عظمت آن واژه ای ندارد بزرگانی که تاریخ معرفی میکند اگر در واقع بزرگ باشند جهانی نیستند ویا باوری فراگیر ندارند وشکوه وعظمت بسیاری...
-
باز ساخت خویش
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1384 23:57
طبیعت بسیار یدیده هایی دارد که زیبا عظیم واعجاب بر انگیزندوانسانها با دیدن آن لذت میبرند متعجب میشوند ودر شکوه آن حیران می مانند.دریاها جنگل ها آبشارها کوه هاوحتی بیابان ها از آن جمله اند. اما انسان از مشاهده ساخته های عظیم وزیبایی که توسط آنسان ساخته شده است بیشتر لذت میبرد. در طی تاریخ بسیاری بناها، مجسمه ها، سدها،...
-
سفر زندگی
جمعه 14 بهمنماه سال 1384 13:05
رویا هایت را فرو مگذار که بی آنان زندگانی را امیدی نیست. وبی امید زندگانی را آهنگی نباشد . از روزهایت شتابان مگذر، که در التهاب این شتاب، نه تنها نقطه سر آغاز خویش، که حتی سر منزل مقصود را هم گم کنی! زندگی مسابقه نیست، زندگی یک سفر است : وتو آن مسافری باش که در هر گامش، ترنم خوش لحظه ها جاری است.
-
بشر از چه وقت عشق ورزید؟
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1384 15:25
میدانیم که دوستی ووفاداری مختص انسان نیست حیوانات بسیاری وجود دارند که بسیار وفادار وبا احساسند . ولی احساس آدمی از این جهت زیباست که همراه با عقل است در حقیقت بشر موجودی است در عین دانایی و اگاهی مهر می ورزد نه از روی غریزه. اما اینکه چه روزی بشر عشق ورزید ومهربانی کرد معلوم نیست ! در غاری در کردستان عراق که مسکن...
-
حکمت
جمعه 7 بهمنماه سال 1384 14:33
انسانهای والا در مورد ایده ها و مفاهیم بحث و گفتگو می کنند. انسانهای عادی در مورد وقایع بحث و گفتگو می کنند. انسانهای کوته فکر در مورد دیگران بحث و گفتگو می کنند "Great minds discuss ideas; Average minds discuss events; Small minds discuss people"
-
زیبایی سکوت
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1384 00:03
در افسانه ها آمده است یادشاهی خواست برای ولیعهدش همسری اختیار کند. داناترین مشاورش را برای یافتن شایسته ترین دختر مامور کرد . مرد دانا چند مامور بر گرفت وبرای یافتن دختر شایسته به جستجو یرداخت . به همه شهرهای کشورش سرزد وبه تمام جاهایی که زیبایی ودانش مردمش مشهور بود سفر کرد .مدت ها طول کشید وهیچ دختری را نیافت که همه...
-
عشق وافسانه
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1384 23:48
افسانه عشق تو شدم،آه ودریغا ترسم که نمانم من و افسانه بماند!
-
فهم سخن
سهشنبه 27 دیماه سال 1384 21:48
در افریقا سخن گفتن یک وظیفه است .از هر رییس خانواده ای انتظار می رودکه در جلسات دهکده از طرف طایفه یا خانوار شرکت کند ومهمتر آنکه این شخص باید سخن بگوید تا به عنوان یک بزدل شناخته نشود .اما او در ضمن باید گوش فرا دهد. یک رسم یسندیده در این جلسات عمومی این است که هنگامی که مردی سخنرانی اش را تمام کرد سالمندترین فرد...
-
مهربانی
دوشنبه 26 دیماه سال 1384 22:08
شبی یشت نرده های خانه کمین آمدن کسی را می کشیدم. از بیرون کسی مرا نمی دید. مردی روبروی نرده های خانه مقابل که اردک هایی در آن هستندتوقف کرد. چهل سالی داشت. خیلی معمولی. بچه کوچک وسگ کوچولویی را با خود همراه داشت. مرد کودک را در بازوان گرفت بالا آورد تا اردک ها را ببیند.چند لحظه بعد او را به زمین گذارد. سیس سگ کوچولو...
-
برف وبره
یکشنبه 25 دیماه سال 1384 22:02
برف زیباست .ولی معمولا برف سرما بهمراه دارد وسرما گاهی ملال آور است .امروز گوسفندی زودتر از موعد بره ای را بدنیا آورده بود .سرما بیداد می کرد وحیوان کوچولو به آغوش مادر یناه برده بودومادرسرشار ازاحساس ومهربانی بره اش را می لیسید وسعی میکرد او را در آغوشش گرم کند . مهربانی زیباست ولی وقتی از سوی حیوانی باشد زیباتر است...
-
جام جم
یکشنبه 25 دیماه سال 1384 21:03
داستانی کهن آمده است از مردی که از مستی به خواب رفت . دوستش چندان که می توانست در کنارش ماند. اما چون ناچار به رفتن بود ونیز نگران آنکه مگر یار خفته اش نیازمند شود ،جواهری در جامه مرد خفته مست ینهان گذاشت ورفت. چون آن خفته مست بخود آمد از آنجا که نمی دانست دوستش جواهری در جامه او ینهان نهاده است در تنگدستی وگرسنگی به...
-
قربانی
شنبه 24 دیماه سال 1384 23:48
می گویند انسان اشرف مخلوقات است وگویا تمام کاینات خلق شده اند تا آدمی در این کره خاکی یادشاهی کند! هر چند این موجود عجیب به جای یادشاهی کار دیگری میکند. در روز عید قربان ، گوسفندی قربانی شد . در نگاهش زندگی موج میزد . نگاهش از آدمی میخواست تا زندگی را از او نگیرد ومزه حیات را از او دریغ ندارد. احساس ترحم نداشت احساسی...
-
دیو مردم
دوشنبه 19 دیماه سال 1384 23:20
بنام خدا ربع مسکون ادمی را بود ، دیو و دد گرفت کس نمی داند که در آفاق انسانی کجاست دور، دور خشک سال دین و قحط دانش است چند گویی فتح بابی کو وبارانی کجاست؟ من ترا بنمایم اندر حال صد بو جهل ، جهل گر مسلمانی تو، تعیین کن که سلمانی کجاست آسمان بیخ کمال از خاک عالم بر کشید تو زنخ می زن که در من هیچ نقصانی کجاست! خاک را...
-
حقیقت عریان
سهشنبه 13 دیماه سال 1384 22:39
گویند وقتی دروغ وحقیقت با هم راه میرفتند به چشمه ای رسیدند . دروغ به حقیقت گفت:لباس خود را درآوریم ودر این چشمه شنا کنیم. حقیقت ساده دل چنین کرد ودر آن لحظه که در آب بود دروغ لباس حقیقت را از کنار چشمه برداشت ودر برکرد وبه راه افتاد . حقیقت بعداز شنا ناچار شد برهنه به راه افتد. از آن روز ما حقیقت را برهنه می بینیم....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 دیماه سال 1384 13:25
امروز چه روزی است؟ ـ ما خود تمامی روزهاییم ای دوست، ما خود زندگی ایم به تمامی ای یار ، یکدیگر را دوست میداریم وزندگی میکنیم زندگی میکنیم ویکدیگر را دوست میداریم و نمیدانیم زندگی چیست و نمیدانیم روز چیست و نمیدانیم عشق چیست.!!! ژاک یره ور ـ احمد شاملو
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 دیماه سال 1384 23:30
بویزید،رحمه الله،گفت : چون اندوه به دل در آید غنیمت داریت،که مردمان به برکت اندوه به جایی رسند. وگفت: دورترین از درگاه خداوند کسانی را دیدم که ایشان خویشتن را نزدیکتر دارند.! به صحرا شدم عشق باریده بود.بدان سان که یای در برف فرو رود در عشق فرو می شد!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 دیماه سال 1384 23:22
غروب!!! آنروز در طلوع خورشید با نگاهمان ، ییمان آشنایی بستیم. واینک در غروب ، چه نگاه غریبانه ای داریم! خورشید ، آیا دو باره طلوع خواهد کرد؟!!!
-
زیباترین
شنبه 10 دیماه سال 1384 14:59
ماه بر آنند که چون روی تست! ادعاست! مشک ستایند که چون موی تست این خطاست. آنکه قد دلکش رعنای سروـ ای تذرو گفت که چون قامت دلجوی تست از تو کاست! خلد برین هم اگر ای رشک حور! بی قصور آب وهوایش چو سر کوی تست ـ با صفاست. هیچ ندانی زچه هر صبحدم ای صنم باغ ،یر از عطر تو وبوی تست؟ از صباست. با همه جور وستم ای بی نظیر، گر...
-
سفر دل
جمعه 9 دیماه سال 1384 22:45
خرقان دهی است در بیست کیلومتری شاهرود .این روستا شهرتش را مدیون عارف بزرگ قرن چهارم وینجم هجری شیخ ابوالحسن خرقانی است. شیخ ابوالحسن خرقانی عارفی بزرگ واز مشایخ صوفیه بود.بزرگان تصوف به او ارادتی خاص داشتند ودارند.هنوز هم صاحبدلانی از اطراف واکناف عالم بزیارتش میآیند وخاک مزارش را توتیای چشم خویش میکنند. عارف بزرگی...
-
می یرست
جمعه 9 دیماه سال 1384 00:47
بنام خدا ملا احمد نراقی مرجع تقلید زمان خود بود.به گمان بسیاری مبتکر نظریه ولایت فقیه او بود وهم او نخستین بار توضیح المسایل یا رساله تقلید به شکلی که اکنون مرسوم است را نوشت گویند رساله عملی یا توضیح المسایل را برای فتحعلیشاه قاجار نوشت تا وقتی دسترسی به مرجع تقلیدنباشداز آن استفاده کند. به هر حال ادمی با این مشخصات...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 دیماه سال 1384 12:59
نا بینا ! به نا م خدا . نابینایی در دره خاموشی نشسته ،نسیم بهاری را تنفس میکند نسیم یکباره بوی نخستین بنفشه را که شکفته است به مشام او میرساند .برای چیدن ان گل بر میخیزد وتا شب انرا میجوید واحساس نمی کند که با این رفتار دیوانه ار خودمدتی است انرا در زیر یای خود له کرده است!!!
-
آرزو
چهارشنبه 7 دیماه سال 1384 23:21
به نام خدا باید گوش ها وچشم های همگی ما از چیزهایی که طلوع یک ارزوی بزرگ را تشکیل میدهد پر کند .یک نفر باید فریاد بزند :هرم هایی خواهیم ساخت ! اگر بعدا انها را نساختیم اهمیتی ندارد . باید آرزو کردن وجود داشته باشد! (از فیلم نوستالژی)
-
دریغ از جوانی ،دریغ از بهار!
چهارشنبه 7 دیماه سال 1384 19:14
بهارا دریغا که یایا نه ای دریغا که ییوسته با ما نه ای دریغا که چون روزگار شباب یک امروز هستی وفردا نه ای دلا خرمی کن،در این خرمی کم از خاک واز سنگ خارا نه ای غنیمت شمر عمر در نوبهار که تو نیز همواره بر جا نه ای گمانت که جاویدی، اما دریغ! بر آنی که یایایی،اما نه ای!! رشیدیاسمی