دلکده

جهان جایی ندارد گر توانی در دلی جا کن

دلکده

جهان جایی ندارد گر توانی در دلی جا کن

حسین(ع)

شاید هیچ سوگواره ای در جهان چون عاشورا نباشد .

هم ریشه آن وسیع وهم بنیان آن محکم  وهم آنکه بزرگداشت این حماسه عظیم است .

هر چند عنوان حماسه شاید از عظمت آن بکاهد ولی قاموس فرهنگ بشری در خور عظمت آن  واژه ای ندارد

 

بزرگانی که تاریخ معرفی میکند اگر در واقع بزرگ باشند  جهانی نیستند ویا باوری فراگیر ندارند وشکوه وعظمت بسیاری از آنان انسانی نیست .

اسکندر یکی از بزرگان تاریخ است .او شاگرد ارسطوست وارسطو شاگرد افلاطون است وافلاطون کسی است که حکومت را حق اهل حکمت ودانش میدانست وحاکمان حکیم را لایق حکومت می شناخت .

رضا داوری گویا به همین سبب  افلاطون را نخستین فیلسوفی می داند که نظریه ولایت فقیه را ابداع کرده است!

 

فیلیب مقدونی ارسطو را به استادی اسکندر گمارد تا درس حکمت به او بیاموزد ودانش کشورداری حکیمانه را فرا یادش دهد.

اسکندر حکمت آموخت اما در کشور گشایی از آن بهره ای نبرد .او هرگز کشور داری نکرد .ماجرا جویانه زیست ومرد وکشورهایی که گشاده بود از هم یاشید و...

اما

حسین علی(ع) انسانی دیگر است .

شاید هزاران حادثه بزرگتر وسفاکی های دهشتناک دیگری در عرصه تاریخ اتفاق افتاده است  که نمونه های آن،

ویرانی سیاه اسکند در تخت جمشید  کشتار مغول هادر روزگارچنگیز، دد منشی های تیمور،و سفاکی های نرون، اعمال نازی های هیتلر، کشتار صبرا وشتیلا توسط شارون، جنایات صدام، کشتار مخوف استالین و...

اما کربلا حادثه ای دیگر است.

اینجا جمعیتی اندک اما هرکدام به وسعت جهان حضور دارند .اینجا سرچشمه یاکی ها ی جهان جاری است.

اینجا عصاره وجود در تجلی است .

اینجا عشقی موج میزند که از انوار وجود اسوه بشریت ساطع گشته است.

هر قطره خونی که در این جا  جاری است دریایی  از رحمت وحکمت وایثار است وهر اشکی که از دیدگان عزیزی فرو می چکد گرانبهاترین عصاره هستی است که خداوند به بشریت هدیه کرده است.

کربلا تقابل دو لشکر نیست  رویارویی نظامی  وحتی در گیری دو باور هم نیست!

کربلا اوج نبرد خیر وشر  وحق وباطل است . در طی تاریخ هیچ کجا چنین نبرد عظیمی رخ نداده است

خداوند عزیزش را در برابر اهریمن قرار داد تا به بشریت بیاموزد که زیستن چگونه است وعروج عاشقانه  چیست؟

حسین سرزمینی نگشود کشور گشایی نکرد اما کشورهایی را فتح کرد که برای همیشه تاریخ سر سبز وآبادند او کشور دل ها را گشود نه در دوره ای خاص ونه در سرزمینی خاص او چراغ دل ها را برای همیشه وبرای همه جا روشن کرد .

 

کم نیستند بزرگانی چون گاندی که از عظمت حسین حیرانند وبه اعجاب در او مینگرند.

 

اسکندر مرد وکشور وسیعش از هم یاشید ویادش جز در خاطر افسانه سرایان باقی نماند

 وحسین (ع) شهید شد.

اما از روز شهادتش اوج گرفت ویاد فرخنده اش در خاطر هر انسان حق جویی ماندگار شد در تاریخ سیر کرد به امروز رسید وجلوه هایش در هر جایی به هرمناسبتی ییداست وتسلی بخش دل هاست.

 

اسکندر آب حیات جست ونیافت .

وما آب حیات خویش را در خاک در آستان حسین(ع) یافته ایم.

 

آب حیات من است خاک سر کوی دوست

گر دو جهان خرمی است ما وغم روی دوست!

نظرات 1 + ارسال نظر
آنیتا دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:03 ب.ظ http://www.ozahir.blogsky.com/

سلام
از آشنایی با وبلاگتون بسیار خوشحال شدم
و از خواندن مطالبش لذت بردم
موفق و سر بلند و ژیروز باشید
ممنون که بهم سر زدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد